عبرت های عاشورا
زمینه سازی اموی ها برای عاشورا از چه وقت شروع شد ؟
هنوز معاویه زنده بود که روزی مغیرة بن شُعبه به یزید می گوید به پدرت بگو دست بکار شود چون اصحاب پیامبر و بزرگان که رفته اند یا در حال رفتنند پیرمرد هستند، و فرزندانشان بزرگ شده اند که برای ولایتعهدی تو بیعت بگیرد
معاویه میگوید هنوز زود است فعلا فضا را باید آماده کرد هنوز نمی شود این حرف را صریح زد یکروزه ره چند ساله نمی شود رفت لذا تبلیغاتی فرهنگی از سوی معاویه شروع می شود .
1-یکی از برنامه های معاویه این بود که بعضی از اصحاب ضعیف پیامبر را بخرند بویژه نسل دوم را نمک گیر کنند و وارد دستگاه معاویه کنند .
2-اصحاب بصیر و مومن ، امیرالمومنین و حسنین را یک به یک مسموم یا تبعید کنند.(مثل حجر بن عدی)
3-روی افکار عمومی کار میکنند منبرهای حکومتی چهره اموی از اسلام را رواج دادند.
یک اسلام صامت، ساکت، مقدس و کلی گو که ربطی به عدالت و حقوق مردم و حکومت و سیاست ندارد اسلام سکولار آمریکایی با جعل حدیث و تفسیر به رای کاری کنند که مردم در این اسلام نتوانند جای حسین علیه السلام و یزید را از هم تشخیص بدهند که جایگاه کی کجاست .
هنرمندان ، شاعران ، اقشار فرهنگی را بسیج کردند با پول و رشوه آن ها را خریدند تا افکار عمومی را تغییر دهند وبا ترجمه های متون های خارجی که کوچک شدن حریم های دینی و فرهنگ سیاسی جامعه عوض شد به اصطلاح تابو شکنی تا آنجا که معاویه علنا ً می گوید که من به دین شما کاری ندارم من برای قدرت این کار را کردم این همان فرهنگ سکولار است که قرارداد با امام حسن را پاره می کند در یک مجمع عمومی دین را زیر پا میگذارد (تابو شکنی)وبا مولفه های زیادی سعی کردند مسیر را عوض کنند تا بشود در روز روشن حسین بن علی علیه السلام را در جامعه ای که جدش بنا کرده و پدرش حکومت کرده کشت و سرش را بر نیزه برد.
2 مورد خیلی مهم است :
1-فئه باغیه امویان که پیامبر پیش بینی حضورشان را کرده بودند باند های فاسد قدرت طلب که در گوشه و کنار حاکمیت دینی خزیدند و آرام آرام جای پا یافتند.
و آنان که اصلا نهضت پیامبر را قبول نداشتند کم کم شروع به تحریف ا اصول انقلاب و تو خالی کردن آن نمودند وپله پله بالا آمدند تا حاکمیت بتدریج تغییر کرد ظاهر دینی ، باطن غیر دینی
2- سران سابقه دار جهان اسلام کم کم فاسد شدند و در پی دنیا افتادند تا زهد گذشته خود را جبران کنند اشرافی ، رانت خواران حکومتی شدند بعضی سابقه های جهاد ، شکنجه ، انفاق، تبعید داشتند .افراد خوشنامی که کم کم اولویتهایشان عوض شد . اخلاقشان،طرز فکرشان، طرز حرف زدنشان، تغییر کرد و از دین و آرمان ها فاصله گرفتند و با جناح های مخالف اسلام که حالا مسلمان منافق بودند علیه علی و آل او ائتلاف کردند .
3- شهادت سید الشهدا در نسل سوم که جوانان دور از حلاوت اسلام پیامبر بودند اتفاق افتاد تشخیص برای این جوانان مشکل بود زیرا می دیدند اصحاب پیامبر همه دم از قرآن و دین می زنند ولی با هم در گیرند پیامبر همه جا می فرمود حسین منی و انا من حسین خط من خط حسین و بالعکس است یعنی فردا که من نباشم حسین یعنی من و موضع حسین موضع من است اگر فرمود سید شباب اهل الجنه یعنی تکلیف برای آینده جهان اسلام و تشخیص خطوط است آن ها را می بوسید روی دوش سوار میکرد همین تعیین خط بود که فردا اموی ها نگویند ما هم مسلمان هستیم و اسلام و درک و تفسیر خودمان را از اسلام داریم یعنی حسین یک تفسیر دارد ما هم یک تفسیر داریم صدای پیامبر که حسین منی و انا من حسین اسلام یک تفسیر دارد ان هم تفسیر حسین است اموی ها می خواستند بگویند جنگ یزید با حسین علیه السلام جنگ جبهه و جناحی است.
و پیامبر با این سخنان خواست این حیله را از بین ببرد از طرف دیگر با از بین بردن ارزش شهادت و معنی دار کردن هر برخوردی برای معنی دار کردن حکومت سعی در حذف روحیه جهادی کردند به عنوان مثال ابوسفیان برسر خاک شهدای احد گفت ای اهل قبور آن چیزی که ما و شما به خاطرش جنگیدیم حکومت بود که دوباره بدست ما افتاد و اینک شما یک مشت خاک هستید میبینید چگونه شهدا را تحقیر میکنند.
ادبیات صدر اسلام عوض شده بود آنها که به پای ارزش ها حاضر بودند خون بدهند فاسد شده بودند و شعارها برایشان بی مزه شده بود و می گفتند شرایط عوض شده است. عده ای جزء سرمایه داران و اشراف شده بودند نسل بعد از آنان هم اشراف زاده های لا مذهب شدند و نفوذ فرهنگی همین است .
اینها عبرت از عاشورا است ، دو نفر از یک شهر در مقابل امام دو برخورد دارند چرا چون یکی فاسد شده و دیگری نه، فاسد شدن کاری ندارد فکر می کنیم یک حرفی زدیم ، یک نا محرمی دیدیم ، یک پول کمی جابجا شد نمیدانیم همین یک کمی در واقع زیاد است و مسیر را عوض می کند امام حسین در شب عاشورا به اصحاب فرمود هر کس حقی از مردم دارد برود امام حق مردم را ماست مالی نمیکرد الان اگر آنقدر که وسواس نماز و روزه و صحت آنان را می کردیم و سواس در حق مردم میکردیم وضعمان بهتر بود با چندتا انگشت بر روی موبایلمان آبروی 50 ساله شخصی را میبریم چرا ببینید امروز همه اینجا هستیم اگر فریاد نصرت امام را شنیدیم هر کس پاک تر مانده می تواند به ایشان بپیوندد بصیرت و معییت باامام در پرتو پاک دامنی و پرهیزگاری است . اگر امام زمان علیه السلام امروز در خانه ما را برای حضور در رکابش بزند مثل عبدالله حر جحفی عمل میکنیم یا زهیر ابن قین رحمة الله علیه ؟