اگر خدا را شناختی رهایش نمیکنی!
خدا از راه های گوناگون و متفاوت قابل شناخت و اثبات است
خدا از راه های گوناگون و متفاوت قابل شناخت و اثبات است. راه هایی که بعضی بسیار ساده و در خور فهم عموم است و بعضی در حدّ متوسط و بعضی بسیار دشوار و پیچیده اند. براهین خداشناسی به سه طریق برهان فطرت و برهان نظم و برهان علیت تقسیم شده اند.
در این مجال بر آن آمدیم که راه شناخت خدا از طریق برهان نظم بر پایه نهج البلاغه را بیان کنیم:
باید گفت در برهان نظم از موارد جزیی نظم یی به ناظم حکیم برده می شود. امروزه بعضی بر آنند که برهان نظم غیر از برهان غایی است تأکید برهان نظم بر موارد جزیی نظم است، امّا تأکید غایی بر این است که کل جهان یک مجموعه هماهنگ می باشد. در بیانات امیرالموءمنین علی علیه السلام هر دو این تقریرها وجود دارد. اینک به تقریر برهان نظم از دیدگاه آن حضرت می پردازیم. امیرالموءمنین علی علیه السلام در بیانات خود بسیار به موارد جزیی نظم نظیر نظم در آسمان ها و زمین، طاووس، ملخ، خفاش، مورچه و خزندگان، و نظم موجود در ساختار انسان اشاره می فرمایند که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
الف: ابتدعهم خلقاً عجیباً من حیوان وموات و ساکن وذی حرکات فأقام من شواهد البینات علی لطیف صنعته وعظیم قدرته.
خداوند موجودات عجیب و شگفت را آفرید بعضی جاندار (مانند انسان وحیوانات) و بعضی بی جان(مانند جمادات) و بعضی ساکن و آرام (مانند کوهها) و بعضی دارای حرکات (مانند ستارگان) و از دلیل های آشکار که گواهی می دهند بر زیبایی آفرینش او و بر بزرگی توانائیش.
…من أعجبها خلقاً الطّاووس الذی أقامَهُ فی أحکمِ تعدیل ونضّد ألوانه فی أحسنِ تنضید بجناح أشرج قصبهُ وذَنَب أطال مسحبَهُ. إذا درج إلی الانثی نشرَهُ من طَیه، وسَما به مُطِلاّ علی رأسه کأنّه قِلعُ داری عَنَجَهُ نوتیه. یختال بألوانه، ویمسُ بزیفانه….
و شگفت انگیزتر آن پرندگان در آفرینش، طاووس است که آن را در استوارترین هیئت پرداخت، و رنگ های آن رابه نیکوترین ترتیب مرتب ساخت. با پری که نام استخوان های آن را به هم درآورد، و دُمی که کشش آن را دراز کرد چون به سوی ماده پیش رود، آن دم درهم پیچیده را وا سازد و بر سر خود برافرازد، که گویی بادبانی است برافراشته و کشتیبان زمام آن را بداشته. به رنگ های خود می نازد، و خرامان خرامان دُم خود را بدین سو و آن سو می برد و سوی ماده می تازد… اگر آن را همانند کنی بدانچه زمین رویانیده گویی: گل های بهاره است و از این سوی و آن سوی چیده و اگر به پوشیدنی اش همانند سازی؛ همچون حله هاست نگارین، و فریبا یا چون برد یمانی زیبا واگر به زیورش همانند کنی، نگینها است رنگارنگ، در سیمها نشانده خوشنما چون نقش ارژنک.
ب: وإن شئت قلت فی الجرادة إذ خلق لها عینین حمراوین وأسرج لها حدقتین قمراوین، وجعل لها السمع الخفّی وفتح لها الفم السوی وجعل لها الحسّ القوی، ونابین بهما نقرض، ومنجلین بهما تقبض یرهبها الزرّاع فی زرعهم ولا یستطیعون ذبّها، ولو أجلبوا بجمعهم، حتّی تَرِد الحرث فی نزواتها، وتقضی منه شهواتها. وخلقُها کلّه لا یکوِّن أصبعاً مستدقة.
اگر خواهی از ملخ بگویم که دو دیده سرخ آفرید برای آن، و دو حدقه برایش افروخت چون ماه تابان، و او را گوشی بداد پوشیده و پنهان، و دهانی گشود به اعتدال و حسی نیرومند و به کمال. و دو دندان پیشین که بدانها ببُرد، و دو پای داس مانند که بدانها چیزی را بگیرد. کشاورزان در کشت خود از آن می ترسند و توانایی راندنش را ندارند، هر چند همه کسان خود را فراهم آرند، تا گاهی که در جست و خیزهایش روی به کشته آرد، و هر چه خواهش آن است روا دارد، و همه اندام ملخ به اندازه یک انگشت باریک نیست و این حقیقتی است.
ج: ألا تنظرون إلی صغیر ما خلق کیف أحکم خلقه، وأتقن ترکیبه، وخلق له السمع والبصر، وسوّی له العظم والبشر! انظروا إلی النملة فی صِغر جُثّتها ولطافة هیئتها، لا تکاد تنال بلحظ البصر، ولا بمستدرک الفکر، کیف دبّت علی أرضها، وصبّت علی رزقها، تنقل الحبّة إلی حُجرها، وتُعدُّها فی مستقرّها.
ولو فکرت فی مجاری أکلها فی علوها وسفلها، وما فی الجوف من شراسِف بطنها وما فی الرأس من عینها واُذنها لقضیت من خلقها عجباً ولقیتَ من وصفها تعباً!
آیا به خردترین چیزی که آفریده نمی نگرند، که چسان آفرینش او را استوار داشته و ترکیب آن را برقرار؟ آن را شنوایی و بینایی بخشیده و برایش استخوان و پوست آفریده. بنگرید به مورچه و خردی جثّه آن و لطافتش در برون و نهان . چنان است که به گوشه چشمش نتوان دید، و با اندیشیدن به چگونگی خلقتش نتوان رسید چگونه بر زمین جنبد و به روزی خود خُنید، دانه را به لانه خود برد و در قرارگاه خویش آماده اش کند….
خداشناسی به سه طریق برهان فطرت و برهان نظم و برهان علیت تقسیم شده
اگر بنگری در گذرگاه های خوراک او که چسان از بالا و زیر پیوسته است به هم و آنچه درون اوست از غضروف های آویخته به دنده تا شکم و آنچه در سر اوست از چشم و گوش هم، از آفرینش او جز شگفتی نتوانی، و در وصف او به رنج درمانی.
د: فلَمّا مَهّد أرضهُ وأنفذ أمرَهُ اختارآدم حبرة من خلقه…
پس از آن که حق تعالی زمین را پهن کرد و امر خود را به آفرینش انسان جاری ساخت، آدم را برگزید و او را افضل و برتر از سایر مخلوقاتش گردانید.
امیرالمومنین علی علیه السلام در کلامی دیگر راجع به انسان می فرماید:
سپس خدای با عظمت، از زمین گونه گون طبیعت خاکی فراهم کرد، از زمین نرم و ناهموار و از شیرین آن و از نمکزار. بر آن خاک آب ریخت تا پاک شود و با تری محبت اش بیامیخت تا چسبناک شد. پس صورتی از آن پدید آورد، با اندامهای بایسته، و عضوهای جدا و به یکدیگر پیوسته آن را بخشکانید تا یک لخت شد و زمانی اش بداشت تا سخت شد، چنان که اگر بادی بدان می وزرید بانگش به گوش می رسید پس از روح خود در آن دمید تا به صورت انسانی گردید. خداوند ذهن ها که در آن ذهنها را به کار گیرد و اندیشه ای که تصرف او را پذیرد، با دست و پایی در خدمت او و اعضایی در اختیار و قدرت او، با دانشی که بدان حق را از باطل جدا کردن داند و مزه ها و بویها و رنگها و دیگر چیزها را شناختن تواند. آمیخته با طبیعت های متضاد و سرکش و آمیزهای با هم ناخوش، گرم با سرد در آمیخته و تری بر خشکی ریخته و حیرت همه را بر انگیخته.
==========================
منابع:
برهان نظم از دیدگاه امام علی (ع)، نویسنده: محمدرضایی، محمد
مجله کلام اسلامی
سایت پاسخگویی به سوالات دینی
تبیان