وقت ملاقات پدر .....
23 خرداد 1394 توسط مدرسه علمیه ریحانه النبی (سلام الله علیها ) تهران
دختركى به ميز كار پدرش نزديك مىشود و كنار آن مىايستد.
پدر كه به سختى گرم كار و زير و رو كردن انبوهى كاغذ و نوشتن چيزهايى در تقويم خود بود، اصلا متوجه حضور دخترش نمىشود
تا اينكه دخترك مىگويد: «پدر، چه مىكنى؟»
و پدر پاسخ مىدهد: «چيزى نيست عزيزم! مشغول مرتب كردن برنامههاى كاريم هستم.
اينها نام افراد مهمى هستند كه بايد در طول هفته با آنها ملاقات داشته باشم.»
دخترك پس از كمى مكث و تأمل مىپرسد: «پدر! آيا نام من هم در بين آنها هست؟»