چرا معاد از اصول دین است
بررسی معاد یکی از اصول دین
چرا اسلام معاد را از اصول دین قرار داده اند ولى سایر ضروریات را از اصول دین قرار نداده چون خیلى اشخاص این سۆال را مى کنند، مى گویند شهادتین که انسان به آن مسلمان مى شود دو چیز بیشتر نیست: ” اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله “.
پس چرا مسأله معاد را جزء اصول دین قرار داده اند؟ خوب، آدمى که به پیغمبر ایمان داشته باشد، به هر چه پیغمبر گفته (اگر برایش ثابت شود که پیغمبر گفته، مخصوصا اگر ثبوتش به حد ضرورت و بداهت برسد) ایمان پیدا مى کند، پس ما باید بگوییم اصول دین دو چیز بیشتر نیست (حالا دو اصل دیگر (عدل و امامت) را که شیعه مى گویند، آن به جاى خود مسأله علیحده اى است): توحید، نبوت، معاد فرع و طفیلى نبوت است، چون ما به نبوت اعتقاد داریم و پیغمبر از معاد خبر داده، به معاد هم اعتقاد داریم، همین طورى که چون پیغمبر گفته اند نماز واجب است به نماز هم اعتقاد داریم، نماز هم از ضروریات است، روزه هم از ضروریات است، حج هم از ضروریات است.
این ایراد وارد نیست، چون علت اینکه مسلمین معاد را جزء اصول دین قرار داده ا ند این بوده که اسلام درباره معاد یک امر علاوه اى از ما خواسته ، یعنى نخواسته ما فقط آن را به عنوان یکى از ضروریات اسلام، به طفیل قبول نبوت قبول کرده باشیم، خواسته که خود ما هم مستقلا به آن ایمان و اعتقاد داشته باشیم، ولو مثلا ما به نبوت اعتقاد نداشته باشیم، به معاد اعتقاد داشته باشیم. این که “ولو” مى گویم نه اینکه از آن صرف نظر مى کنم، مى خواهم بگویم یک مسأله اى است که خواسته ما مستقلا به آن ایمان داشته باشیم و لهذا قرآن استدلال مى کند بر قیامت، استدلال نمى کند بر روزه ، مىگوید روزه را پیغمبر گفته، ولى استدلال مى کند بر قیامت، چه آن نوع استدلالى که پایه آن خود توحید است، و چه آن استدلالى که پایه آن نظام خلقت است.
قرآن علاقه نشان مى دهد که افراد در باب معاد تحقیق داشته باشند و لهذا در باب معاد کلمه ایمان آمده و در غیر معاد نیامده است. در باب ملائکه هم ایمان آمده است. این علامت آن است که خواسته اند که ما در اینجا تحقیقى داشته باشیم به طورى که بتوانیم اعتقاد پیدا کنیم که یک حقایقى به نام ملائکه وجود دارد. همچنین قرآن مایل است که ما به آخرت ایمان داشته باشیم، یعنى در کنار ایمان به پیغمبر و ایمان به نبوت مى خواهد ما اعتقاد و ایمان به آخرت داشته باشیم والا آن را در این ردیف ذکر نمى کرد. چرا آن را در این ردیف ذکر کرده؟ پس طالب تحقیق در اینجاست. در اینکه مسائل معاد در درجه اول مسائل تعبدى است هیچ بحثى نیست. ما درباره این مسائل تعبدى مى خواهیم ببینیم چقدر مى توانیم تحقیق کنیم و این تحقیق هم مطلوب است. اگر اشخاصى بگویند شما حق تحقیق کردن ندارید، ما در مقابل آنها چنین مى گوییم. اگر کسى گفت: “در باب قیامت کسى حق تحقیق کردن ندارد، قرآن یک چیزى گفته، ما هم باید بگوییم آمنا و سلمنا، هر کس گفت چرا؟ مى گوییم سۆال بدعت است. همین طورى که عده اى در قدیم مى گفتند ”السۆال بدعة” اینجا حق سۆال و جواب ندارى” (ما مى گوییم) نه، این طور نیست، از ما تحقیق خواسته اند.