به آب انداختن سبزه،تخم مرغ های نپخته و برآورده شدن حاجت!
گروهي چنين بيان ميدارند كه روز سيزده هرماه در جدول سي روز ايران باستان به فرشته تير يا تيشتر كه ستاره باران است،مربوط است و بسيار روز خجسته و مباركي است. در اعتقادات مردم ايران باستان روز سيزده بدربه هيچ وجه نحس نبوده است. در جدول مربوط به سعد و نحس روزها نيز روز سيزدهم مبارك آمده است.
مردم ايران باستان در مورد اين روز معتقد بودند كه جمشيد شاه (بنيانگذار نوروز) روز سيزده نوروز را در صحراي سبز و خرم، خيمه و خرگاه برپا ميكرد و بار عام ميداد. چندين سال متوالي اين كار را انجام داد كه در نتيجه اين مراسم در ايران زمين به صورت سنت و مراسم درآمد.
در تحليلي ديگر اينطور بيان ميگردد كه ايرانيان پس از دوازده روز جشنگرفتن و شاديكردن كه به ياد دوازده ماه از سال است، روز سيزدهم نوروز را كه فرخنده است به باغ و صحرا ميرفتند و شادي ميكردند و در حقيقت بدين ترتيب رسميبودن دوره نوروز را به پايان ميرسانيدند.
در قدیم خانوادههای ایرانی با نهایت دقت تا سیزده نوروز از سبزه عید مراقبت می كردند و روز سیزده سبزه را به آب روان می سپردند. به این امید كه این دانهها به همراه آب روان موجب بركت و باروری كشتزارها شوند. امروزه این رسم در بعضی از شهرها و روستاهای كشورمان دیده می شود، ولی اغلب، سبزههای نورسته نوروز را به دشت و بیابان می اندازند و معتقدند كه درد و بلای خود را به بیرون از خانه ریخته اند!
در بیجار رسم است كه برای ناهار سیزده به در، كوفته می پزند و موقع بازگشت از صحرا هر زن و دختری سیزده سنگریزه برمی دارد و به پشت سر خود می اندازد تا نحسی سیزده را از خود دور كند! در روستای حسنآباد بیجار رسم است كه در این روز هر كس یك عدد تخممرغ به همراه خود برمیدارد و بعد از ظهر روز سیزده، تخممرغ ها را در یك ظرف می پزند و یك نفر به عنوان «اوستا» تخممرغ ها را می شكند. در صورتی كه تخم مرغ كسی خوب پخته نشده باشد، می گویند خداوند حاجت و نیت او را برآورده است و اگر دختر جوانی باشد معتقدند كه تا سیزده به درِ آینده به خانه بخت خواهد رفت.
عدهای از مردم كه از نحسی سیزده در هراسند، روز سیزده را در خانه می مانند و روز چهاردهم نوروز به تفریح و تماشای طبیعت می روند. در استان های فارس و بروجرد، روز چهاردهم فروردین به دامن طبیعت می روند و به همراه خود سیزده تخم مرغ پخته شده و سیزده گردو می برند و ناهار، پلو با تخم مرغ و گردو می خورند؛ و اگر از تخم مرغ و گردوها چیزی باقی بماند، با این اعتقاد كه آوردن غذای روز چهارده به منزل موجب نحسی خواهد شد، آنها را به منزل برنمی گردانند. آنها تخم مرغ و گردوی اضافه را خرد می كنند و در آب می ریزند.
در این روز دختران جوان یك سیخ چوبی و یك سنگ تیز بر زمین می كوبند و معتقدند با این عمل تا سال آینده به خانه بخت خواهند رفت. آنها گندم سبز شده خود را در آب می اندازند و عقیده دارند درد و بلای آنها با آب به دوردست ها می رود و سلامتی و نشاط به خانه شان می آید.