تشریح وقایع بعد از رحلت پیامبر
بعد از رحلت رسول اکرم (ص) حوادث متعددی رخ داد:
1. غصب ولایت
2. اهانت به حضرت زهرا(س)
3. غصب فدک
4. حمله به ایران
5. قتل عثمان
6. تشکیل حکومت امام علی(ع)
7. صلح امام حسن (ع) با معاویه
8. حادثه عاشورا
اولین و شاید مهم ترین حادثه ایی که بعد از رحلت رسول خدا اتفاق افتاد، غصب ولایت توسط خلفا بود. انتظار می رفت مسلمانان وصایای رسول خدا و جریان غدیر را فراموش نکنند و حکومت را که حق امام علی (ع) بود به او واگذار نمایند، و حال این که چنین نشد و بدترین حادثه بعد از رحلت رسول خدا شکل گرفت و آن غصب ولایت بود!! قدرت طلبان به جای این که به دفن و کفن رسول خدا بپردازند، بر سر خلافت پيامبر به جنگ و ستيز برخاستند. سرآنجام امام علی (ع) را از صحنه سیاست کنار گذاشتند، از این رو حضرت، رو به گروه مهاجر كرد و گفت:
اى گروه مهاجر! حكومتى را كه حضرت محمد (ص) اساس آن را پى ريزى كرد از دودمان او خارج نسازيد و وارد خانههاى خود نكنيد. به خدا سوگند، خاندان پيامبر به اين كار سزاوارترند، زيرا در ميان آنان كسى است كه به مفاهيم قرآن و فروع و اصول دين احاطهى كامل دارد و به سنت هاى پيامبر آشناست و جامعهى اسلامى را به خوبى مىتواند اداره كند و جلو مفاسد را بگيرد و غنايم را عادلانه قسمت كند. با وجود چنين فردى نوبت به ديگران نمى رسد. مبادا از هوى وهوس پيروى كنيد كه از راه خدا گمراه و از حقيقت دور مىشويد.
طبق روايات شيعه امير مؤمنان (ع) با گروهى از بنىهاشم نزد ابوبكر حاضر شده، شايستگى خود را براى خلافت، همچون بيان پيشين از طريق علم به كتاب و سنت و سبقت در اسلام بر ديگران و پايدارى در راه جهاد و فصاحت در بيان و شهامت و شجاعت روحى احتجاج كرد؛ چنانكه فرمود:
من در حيات پيامبر (ص) و هم پس از مرگ او به مقام و منصب او سزاوارترم. من وصى و وزير و گنجينهى اسرار و مخزن علوم او هستم. منم صديق اكبر و فاروق اعظم. من نخستين فردى هستم كه به او ايمان آورده او را در اين راه تصديق كردام. من استوارترين شما در جهاد با مشركان، اعلم شما به كتاب و سنت پيامبر، آگاه ترين شما بر فروع و اصول دين، و فصيح ترين شما در سخن گفتن و قوي ترين و استوارترين شما در برابر ناملايمات هستم. چرا در اين ميراث با من به نزاع برخاستيد؟ (1)
حادثه دیگر که بعد از رحلت پیامبر (ص) اتفاق افتاد، اهانت به حضرت زهرا (س) بود. در این جا نظر شما را به این خصوص جلب می کنیم:
عبدالفتاح عبدالمقصود (یکی از نویسندگان اهل سنت ) داستان غم انگیز هجوم به خانه وحی و هتک حرمت بضعه الرسول (ص) را چنین بیان می کند:
عمر بن خطاب در حالی که گروهی او را همراهی می کردند, جهت اخذ بیعت از علی بن ابی طالب (ع) برای ابوبکر به در خانه فاطمه (س) آمد و فریاد زد:
سوگند به آن کسی که جان عمر در دست اوست! باید از خانه بیرون بیایید. در غیر این صورت خانه را به سر ساکنانش آتش می زنم. عده ای از صحابه که از خدا می ترسیدند و حرمت پیامبر (ص) را در مورد فرزندانش رعایت می کردند گفتند: اباحفص (کنیه عمر) ! چگونه می خواهی خانه را به آتش بکشی، در حالی که فاطمه (س) در این خانه است ؟ عمر با بی پروایی و بی حیایی تمام با صدای بلند گفت:
اگر چه فاطمه باشد، به آتش می کشم. سپس عمر به خانه فاطمه (س) هجوم برد و با مشت و لگد به در می کوبید تا به زور وارد خانه شود. علی (ع) از خانه بیرون آمد. در همان هنگام طنین صدای گریه و ناله جان سوز فاطمه (س) دخت گرامی پیامبر که در نزدیکی در خانه بود, بلند شد. استغاثه کنان از صمیم قلب و عمق جان فریاد می زد و می فرمود: یا ابتاه یا رسول اللّه , ببین بعد از رحلت تو، عمر و ابوبکر چه به روزگار دخترت آورده اند!! (2)
عبدالله الصفدری شافعی از قول نظام بصری نقل کرده:
در روزی که عمر بن خطاب جهت بیعت گرفتن از علی (ع) برای ابوبکر, به خانه فاطمه (س) هجوم برد ، چنان ضربه ای به پهلوی فاطمه وارد کرد که فرزند داخل رحمش یعنی محسن را ساقط کرد. (3)
…………………………………..
پینوشت:
1. جعفر سبحانی، فروغ ولایت، قم، انتشارات صحیفه، 1368، ص160-162.
2. عبدالفتاح عبدالمقصود، الامام علی بن ابی طالب (ع) ، ترجمه سید محمد مهدی جعفری، تهران، شرکت سهامی انتشار ، 1351 ش ، ج 4 ،ص 274ـ 277.
3. صلاح الدین بن ابیک صفدری. الوافی بالوفیات، ج 6، ص 17، حدیث شماره 2444 .