نقش تبليغ در دين اسلام و شيوه هاي آن؟ نقش روحانيون در تبليغ و شيوه هاي آن؟ آسيب شناسي تبليغ ديني و راهكارهاي آن؟
يكم.ضرورت و اهميت تبليغ دين اسلام: در جهان امروز كه بحرانهاي فرهنگي درصدد تهي كردن انسان از معنويت ميباشند، تبليغ دين و ارزشهاي نشأت گرفتهي از آن به جهت مقابلهي اين بحرانها ضرورت ويژهاي پيدا ميكند. در اينجا، ضرورت تبليغ را از دو منظر عقل و دين به اختصار بيان ميكنيم:
الف: از نظر عقل: انبياء و اولياي الهي با تبليغ دين و ارزشهاي ديني هدايت و سعادت انسان را به ارمغان آوردهاند، در عصر خاتميت اقتضا ميكند كه اين جايگاه رفيع انبياي الهي حفظ و در جهت تبليغ دين و دعوت مردم اقدام شود چراكه در غير اينصورت آثار اين حركت عظيم الهي از ميان مردم رخت برميبندد.
امام خميني(ره) درخصوص اهميت تبليغات ميفرمايد: مسألهي تبليغات يك امر مهمي است كه ميشود گفت در دنيا در رأس همهي امور قرار گرفته است و دنيا بر دوش تبليغات است. بالاتر چيزي كه ميتواند اين انقلاب را در اينجا به ثمر رساند و در خارج صادر كند، تبليغات است. (صحيفهي نور، ج 14، ص 41 و 44)
ب: از منظر دين: اگر رسالت يك مكتب محدودهي خاصي را در برگيرد، قهراً شعاع پيامرساني و تبليغ آن نيز محدود خواهد بود اما از انجا كه رسالت مكتب اسلام جهاني و جاويد ميباشد، گسترهي پيامرساني آن نيز نامحدود ميباشد. از اينرو در دين اسلام امر تبليغ از جايگاه بسيار والايي برخوردار ميباشد به گونهاي كه اساسيترين وظيفهي انبياء در قرآن، تبليغ دانسته شده است.
انبياء و اولياي الهي با تبليغ دين و ارزشهاي ديني هدايت و سعادت انسان را به ارمغان آوردهاند؛ چنانكه خداوند تنها رسالت پيامبران را تبليغ ميداند: «ما عَلَي الرَّسولِ ألاّ الْبَلاغ»(سوره مائدة 99)پيامبر وظيفهاى جز رسانيدن پيام(الهى) ندارد.امروزه نيز تبليغ دين اسلام به منزله قرار گرفتن در جايگاه رفيع انبياي الهي در جهت تبليغ دين و نشر آن است. چراكه در غيراينصورت آثار اين حركت عظيم الهي از ميان مردم رخت برميبندد وغبار فراموشي بر آموزه هاي اسلامي مي نشيند،اصول وفروع مختلط مي شود و… لذا تبليغ دين اسلام از جايگاه بس والايي برخوردار است، به گونهاي كه اساسيترين وظيفهي انبياء در قرآن تبليغ دانسته شده است و در پرتو تبليغ دين، فطرت سعادتخواه بشر، بيدار شده و معارف و ارزشهاي ديني در سرتاسرعالم گسترش مييابد. اگر تبليغات وزحمات حضرت رسول صلي الله وعليه وآله نبود ،هرگز دين اسلام از مرزهاي شهر يثرب ونهايتا از مرزهاي عربستان بيرون نمي رفت.
تبليغ دين اسلام ،تبليغ اوامر وفرامين الهي ودعوت به سوي خداست ودعوت به سوي فلاح ورستگاري جوامع اسلامي وبالاخره دعوت به تمام خيرهاست.
همچنين با نگاهي به ميزان ناهنجاري هاي فرهنگي و اجتماعي جامعه مي توان به نقش تبليغ دين اسلام در اصلاح منكرات وتعميق باورهاي ديني پي برد.
تبليغ دردين اسلام در مولفه هاي زير نمود دارد.
1. در حراست از ساختارها و مفاهيم دين و تبيين و ترويج آن در سطوح مختلف زندگي فردي و اجتماعي
2.در ايجاد زمينه هاي مساعد در راستاي تحقق اهداف دين و اقامه شعائر اسلامي در زندگي فردي و اجتماعي
3.در زمينهسازي ظهور مهدي موعود(عج) و تحقق حكومت جهاني آن حضرت .
4. درحراست از چارچوب و اصول دين در نظر و عمل و زدودن خرافهها و پيرايههاي موهوم از آن
5.. در توسعه كمي و كيفي دين در زندگي فردي و اجتماعي.
6.در تعميق وتثبيت باورهاي پيامهاي اسلام در انديشه وافكارمخاطبان دوم:شيوه هاي تبليغ دين اسلام؛ 1.تبليغ عملي: يكي از شيوه هاي تبليغ دين تبليغ عملي آن است كه از آثار وكارايي بيشتري برخوردار مي باشد.
2. سخنراني در منابر وتريبونها در مساجد ،حسينيه ها ،تكايا ،و ادارات ..
3. تدريس آموزه ها ومتون اسلامي در دانشگاه ها و مدارس وموسسات وادارات..
4. تدوين وتحقيق مباحث وبرنامه هاي اسلام
5. ايجاد سايت و وبلاك در فضاي مجازي
6.تبليغ در قالبهاي هنري ،مانند هنر ،سينما ،راديو وتلويزيون ،مطبوعات ورسانه ها و… سوم: نقش روحانيون در تبليغ و شيوه هاي آن روحانيون وعلماي اسلام در تبليغ دين اسلام نقش مهمي ايفا مي كنند.اهميت اين نقش در روايات رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ از علماي دين به عنوان وارث پيامبران،برتر از پيامبران بنياسرائيل، دژهاي اسلام، آنانكه با وفاتشان در دين شكافي ايجاد ميشود و اينكه ازجانشينان رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و در روايات اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نيز از آنان به زمامداران مردم، آنانكه مجاري امور و مديريت جامعه در دست آنهاست و… تعبير شده است.
حاصل اين دلايل نقلي ـ علاوه بر حكم قاطع خرد ناب ـ اين است كه روحانيت و عالمان ديني در عصر غيبت پنج رسالت سنگين بر دوش دارند:
1.دين شناسي عميق (در قلمرو نظر و تئوري)،
2.عينيت فردي دين (تبلور عيني دين در اعضا و جوارح: دينداري يا الگوي عيني دين بودن)،
3.تبليغ و تبيين بي شائبه دين (تئوريزه كردن دين)،
4.عينيت اجتماعي يا اجراي دين (در حوزه رهبري و مديريت، نظام اقتصادي، نظام فرهنگي و هنري،نظام دفاعي و قضايي و…) و
5.رسالت نظارت بر اجراي دين،
(عباس ايزد پناه ؛نگرشي بر انقلاب اسلامي و رسالت روحانيت -، روزنامه رسالت، 14/11/75)
شيوه هاي تبليغ روحانيون همان است كه در پاسخ قبلي اشاره شد. چهارم:آسيب شناسي تبليغ ديني وراهكارهاي آن: مي توان « آسيب شناسي تبليغات ديني » را اين گونه تعريف كرد : آسيب شناسي تبليغات ديني يعني شناخت ريشه ها ، علل و عوامل آسيب ها و ضعف هايي كه در محتوا و يا روش ها و مخاطب شناسي تبليغات ديني وجود دارد و موجب عدم كارايي تبليغات ديني شود.
1.ناتواني علمي برخي از مبلغان؛ از مهمترين عوامل موفقيت در تبليغ ديني آگاهي و توانايي لازمدر بيان مسايل و موضوعات اسلامي است. همانطوراگر مبلغ ديني بدون علم و آگاهي از مطلبي در كرسي خطابه بحث كندو پيرامون آن سخن گويد، به دين و ارزش كلام و شخصيت خود آسيبميرساند. چنانكه اين نكته مهم، در كلام خداوند آمده است« َتَقُولُونَ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَنيئاً وَهُوَ عِنْدَ اللّهِ عَظيم.(نور15) چيزي را با زبانهاي تان مي گوييد كه به آن علم نداريد و كار را سهل و كوچك مي پنداريد در صورتي كه نزد خداوند بسيار بزرگ است« ودركلام امير بيان، حضرت علي(ع) چنينآمده است كه«لاتقل ما لاتعلم.» درباره چيزي كه از آن اطلاع نداري سخن مگوي.
2. وابستگي مالي به مردم :نداشتن بنيه مالي قوي ودرآمد مكفي بيشتر مبلغان ديني را با اين آسيب جدي مواجه مي سازد.كه اين عامل در درجه اول به شخصيت خود مبلغ آسيب مي زند ودر درجه بعد پيامهاي ديني را ،از اين لحاظ كه چه بسا مبلغان ديني به خاطر رعايت مصالح مادي ،از گفتن خيلي از مباحث ضروري دين ابا كنند وبه اصطلاح دست به سانسور موضوعات ديني بزنند وبنابر رعايت مصلحت عده اي خاص از گفتن مطالب مهم باز مانند كه اين ضربه جدي در تبليغ دين خواهد بود. «تبليغات اسلامي اگر آلوده به سودطلبي شد، بتدريج ارزش واقعيشرا از دست ميدهد و جذب كانونهاي قدرت مادي ميشود و در بهترينو مردميترين شكلش به سوي عوامزدگي سوق پيدا ميكند.» (مزروعي ،عليرضا؛منزلت تبليغات ديني و آسيب شناسي آن از ديدگاه متفكر شهيد استاد مطهري)
3.فراهم نبودن زمينه هاي تبليغي:گاهي ديده مي شود كه در موسم تبليغ (ماه رمضان ومحرم)مساجد بيشتري در شهرها وروستاهاي بزرگ از دعوت يك مبلغ ديني سرباز مي زنند وفقط به دعوت يك مداح اكتفا مي كنند .به اين خاطر كه مداح بهتر وبيشتر مي تواند از آنها اشك چشم در آورد .واين موجب مي شود مبلغان ديني با مهارت بهتر وبا سطح سواد بالا از تبليغ ديني باز مانند واين نيز به نوبه خود آسيب جدي شمرده مي شود.
4.متناسب نبودن ابزاروشيوه هاي تبليغ: متناسب نبودن ابزار تبليغي مبلغ در بيشتر موارد موجب ناكار آمدي او مي شود.مثلا بيشتر ابزار تبليغي مبلغين ديني ،هنوز هم كه هنوز است در اغلب شهرها وروستا ها فقط منبر ها مي باشد وحال آنكه اين ابزار با روحيات بيشتر مخاطبين كه جوانان هستند ،سازش ندارد و همين عامل درپديده دين گريزي در بين جوانان مي تواند باشد.
5.اظهار نظرهاي غير متخصصانه :اينكه بعضي مبلغان ديني در موضوعات ومسائلي كه سر رشته ندارند ،بي جا وبي مورد اظهار نظر مي كنند.
6.خود فراموشي:اينكه مبلغ ديني گفته هاي خود جامه عمل نپوشانده باشد كه در اين صورت او بخوبي نخواهد توانست الگويي عملي و راهكاري موّفق، براي ديگران ترسيم كند.
7.عدم تشخيص نيازهاي مخاطب وموضوعات اهم ومهم :رها كردن موضوعات اصلي ومورد نياز مخاطبين وپرداختن به نكات فرعي وجانبي ،كارايي تبليغات ديني را پايين مي آورد پنجم:راهكارها:
راهكارهايي كه به نظر ما مي رسد:
1.بالا بردن سطح دانش ومعلومات ونگرش مبلغان ديني
2.مجهز كردن تبليغات ديني به شيوه هاي مدرن در كنارشيوه هاي سنتي
3.كاهش ويا كاستن وابستگي مالي ميلغان به مردم با حمايت مالي از مبلغين
4.فراهم آوردن زمينه هاي تيليغي بيشتر در محيطهاي روستايي وشهري ومحيطهاي اداري وشركتها ومدارس به تبليغات ديني.
منابع:
1. صحيفهي نور، ج 14
2.عباس ايزد پناه ؛نگرشي بر انقلاب اسلامي و رسالت روحانيت -، روزنامه رسالت، 14/11/75(سايت انديشه قم)
3. مزروعي ،عليرضا؛منزلت تبليغات ديني و آسيب شناسي آن از ديدگاه متفكر شهيد استاد مطهري،سايت سازمان تبليغات اسلامي.
4. آسيب شناسي تبليغات ديني؛ سايت تبيان.